اهداف

پیش درآمد: سپاس و آفرین خدای را که این جهان و آن جهان را آفـرید و ما بندگان را اندرین جهان پدیدار کرد و نیک اندیشان و بدکرداران را پاداش و پادافراه برابر داشت، و درود بر برگزیدگان و پاکان و دینداران باد، خاصه بر بهترین خلق خدا، محـمد مصطفی و بر اهـل بـیـت و فـرزنـدان او باد. «شاهـنـامۀ ابـومـنصوری»
ستایـش باد یزدان دانا و توانا را کی آفریذگار جهانست و دانـندۀ آشکار و نهانست و رانندۀ چرخ و زمانست و دارنـدۀ جانورانست و آورنـدۀ بهار و خزانست و درود بـر همه پیغامبران ایزد و همه فـریـشتگان و همه پاکان، کی اختیار و اولیای خـذای عز و جل بـوذنـد و خلق را به راستی پند دادنـد و به یزدان راه نمودند و فرش باطل بر نوشتند و بساط حق بگستـردنـد و آفرین بـر همه نیکوکاران، کی از هوای این جهان پرهیز کردنـد، و توشـۀ آن جهان برداشتــنـد و رضای ایزد نگه داشـتـند. (الابـنیه عن حقایق الادویه، ابومنصورعلی بن موفق هروی)
نمی دانم چرا و به چه دلیل حس خوبی برای نوشتن ندارم. شاید دلیل آن باشد که انگشتانم از نوشتن باز مانده است. آخر چهل و اند سال تمام با این نبشته ها سروکار دارم و دود چراغ خورده ام و امروز پـیرانه سر به نوشتن و خواندن عادت کرده ام. ابن مبارک را گـفتـند: تا کی خواهی نـوشت؟! گـفـت: شاید سخنی بود که مرا سود دهـد و هنوزش نـنوشته باشم. استاد شاعران رودکی، اندرین مورد چه زیبا و شیوا گـفته است:

تــا جهان بــوداز سـرآدم فــراز. کس نـبوداز راه دانـش بی نـیـاز
مردمـان بخـرد انــدر هــر زمان . راه دانـش را به هرگونـه زفـان
گـرد کـردنــد و گرامی داشـتــنـد. تا به سنگ اندرهمی بنگاشـتـنـد
دانـش انـدر دل چراغ روشـنست وز همه بـد بر تن تو جـوشـنست
در بازپسین، چون برگ افسرده زرد پائیزی به صفت آموزگار کهن سال، بسی رنج بردم و ستم بر خود روا داشتم و از باختر تا خاور، از جابـلسا تا جابـلـقا، مطالب و موضوعات و حکایات و متنهایی را انتخاب کردم، تا عمارت این نامه یا سایت الکترونیکی که (فرهنگ نامۀ یـقیـن) نام دارد، فراهم آمد، با قلمی که خدا به انسان داد و از آن در قرآن به گرامی یاد کرد. وب سایت (فرهنگ نامۀ یقین) سایت سیاسی و عمومی نیست، بلکه سایتی است ادبی و فرهنگی که در بردارندۀ کتابهای تحقیقی و مقالات پژوهشی ام، پیرامون تاریخ، ادبیات، فرهنگ عامه و نقدهای ادبی نگارندۀ این سطور است که درجریان سالهای متمادی آموزگاری ام به نگارش درآورده ام. تا اکنون بیست و اند جلد کتاب در داخل و خارج کشور چاپ و منتشر کرده ام، اما به دلیل آن که کتابهای چاپ شده ام به دسترس همه دوستان و عزیزان قرار نگرفته است، لذا بر این شدم تا این سایت تخصصی را باز کنم، تا دوستان ورجاوند و فرهیخته گان دانش و حکمت بتوانند به تمامی نبشته هایم دسترسی پیدا کنند. به دو دلیل نام این سایت ادبی را «فرهنگ نامه» گذاشتم. نخست این که فـرهنگ نـامه، به نامه یا کتابی گـفته شود که در آن دانـش و فـرهنگ و حکمت باشد. دو دیگر این که نام یکی از کتابهای چاپ شدۀ من، (فرهنگ نامه یقین) است که شامل واژه ها و اصطلاحات ادبی، دینی و تاریخی است. باورمندم که در ایـن سایت، این اهـداف بـرآورده شـده است و به گفته نظامی گنجوی:

هر که یـقـینـش به ارادت کـشد … خـاتـم کارش بـه سعـادت کـشـد
راه یـقیـن جوی، ز هرحاصلی … نیست مبارک تـر ازیـن منـزلی
پـای بـه رفـتار یـقـیـن سر شود… سنگ بــپنـدار یـقـیـن، زر شود
گر قدمـت شـد به یـقیـن استوار … گرد ز دریا، نـم از آتـش بر آر
هرکه یقین را به توکل سرشت … بر کرم الـزوق علی‌ الله نوشـت

این (ران ملخ) را اهدا می کنم به خوانندگان این فرهنگ نامه، که راه شان سبز و پرنور باد و امیدوارم که با ارائه اندیشه های فروزان خود، من را یاری رسانند. باری از فرزند ارجمندم «آرش یقین» که اهتمام و هم چنان امکانات چاپ کتابهایم را از نگاه مالی بدوش داشته است و از دختر نازنیم «ماریا یقین» که این وب سایت از ساخته های اوست و مدیریت و کارگردانی آن را بدوش دارد، اظهار سپاسگزاری می کنم. عمر شان دراز باد.

گر بمانـیم زنـده، بـر دوزیـم… دامنی کز فراق چاک شدست
ور نمانیم، عـذر ما بـپـذیـر… ای بسا آرزو که خاک شدست

داکتر غلام حیدر یقین
بهار۱۳۹۳/ ۲۰۱۴
کشور پادشاهی هلند